شروع زندگی
سلام عزیز باباو مامان
برای شروع میخوام با کلیات زندگی امان آشنات کنم
زندگی بابا و مامانت شاید بیشتر از یک رمان ١٠ جلدی باشد اگه بخوام برات بنویسم باید روزها و شبها بنویسم ولی میخوام از اتفاقات درشت و حساس آشنایی من و مامانت بنویسم
من و مامانت در تاریخ نوزده آبان سال هشتادو چهار باهم نامزد شدیم دوسال نامزدیمون طول کشیدو بالاخره دربیست و ششم مردادماه سال ٨٦ باهم رفتیم زیر یک سقف .
تا اینکه بعد از چهار سال زندگی عاشقانه متوجه شدیم که ..................................
خوب بقیه ی ماجرای زندگیت را میذارم مامانی برات تعریف کنه .
فداتون بشم بای بای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی